دوستان نقش مهمی در شادی و سلامتی انسان دارند. دوستی ای که با حس تعلق و حمایت دوسویه در دشواریها همراه باشد، به زندگی معنی میبخشد. با وجود همه اینها، گاهی به خودمان میآییم و میبینیم دوستان اندکی برایمان باقی مانده است. ما ممکن است بهدلیل تغییر شرایط زندگی، تغییر مکان یا به هر دلیل دیگری دوستان قدیمیمان را از دست بدهیم. درعینحال به نظر میرسد با افزایش سن، بهویژه بعد از ۴۰سالگی، دوست یابی و پیداکردن دوست تازه سختتر میشود؛ اما با وجود برخی دشواریها، با کمی تلاش میتوانیم دوستان جدیدی پیدا کنیم و رابطهمان با دوستان قدیمی را محکمتر کنیم. در این مطلب، از دلایل دشواری دوستیابی در سن بالاتر میگوییم و البته که راهحلهای خوبی هم برایتان داریم.
در هر سنی که باشیم، دوست پیداکردن، کمی چالشبرانگیز است! در میانسالی این مسئله میتواند کمی ترسناک باشد؛ چون نهتنها با موانع ذهنی روبهرو هستیم (مثلا نگرانی از اینکه دیگران درباره ما چه فکری دارند)، بلکه عمری را به آشنایی و نزدیکی با دوستان و سپس جدایی از دوستان گذراندهایم.
منبع: چطور
چرا دوست پیداکردن بعد از ۴۰سالگی سختتر میشود؟
دوست پیداکردن در جوانی آسانتر است، زیرا با انبوهی از آدمها سروکار داریم. آدمها در مدرسه و دانشگاه و سپس در آغاز حرفهشان بهسادگی با افراد مختلف روبهرو میشوند. پدر و مادرها با والدهای دیگر آشنا میشوند.
به نظر میرسد که همیشه آدمهای جدیدی در اطرافمان پیدا میشوند؛ اما با گذر عمر، انگار آشنایی با آدمهای تازه و انجام کارهایی که به شکلگیری ارتباط کمک میکنند، دشوارتر میشود؛ کارهایی که آشنا را به دوست و دوست را به رفیق گرمابه و گلستان تبدیل میکنند.
از میان عواملی که دوستیابی را در سن بالاتر دشوارتر میکنند، بسیاری از آنها قابلچشمپوشی هستند. در ادامه، با برخی از دلایل رایجتر آشنا میشوید.
۱. مشغولبودن به امور خانواده
رایجترین دلیلی که دوستیابی را پس از ۴۰سالگی دشوار میکند، احتمالا تعهدهای شخصی است که اغلب افراد در این سن دارند. اغلب آدمها در این سن، پدر یا مادر شدهاند و با دردسرهای بچهداری دستوپنجه نرم میکنند. بچهها زمان زیادی را به خود اختصاص میدهند. درعینحال، دایره روابط فرد معمولا به پدر و مادرهایی محدود میشود که بچههایی همسن بچه او دارند.
یک راه خوب برای دوستیابی از میان این آدمها، شرکت در جمعهای گروهی و انجام داوطلبانه برخی از کارهاست، مثلا بهعهدهگرفتن مربیگری بچهها در یک رشته ورزشی. شاید عجیب باشد ولی این روش حتی برای کسانی که بچه ندارند هم مناسب است.
۲. ثبات دایره روابط اجتماعی افراد پس از ۳۰سالگی
بر مبنای پژوهشها، افراد پس از ۳۰سالگی به کیفیت دوستی بیشتر از تعداد دوستها اهمیت میدهند. وقتی دایره روابط اجتماعی فرد شکل گرفت، افراد دیگر بهدنبال دوستان بیشتر در خارج از این دایره نیستند.
بهترین راه مقابله با این وضعیت، پیوستن به گروههایی است که به فعالیتهای موردعلاقه شما مشغولاند. کافی است انگیزه ای برای پیوستن به این جمعها پیدا کنید؛ خواهید دید که دوستیهای خوبی شکل میگیرد.
۳. فردگرایی بیشتر
پژوهشها نشان میدهند که فردگرایی، مادهگرایی و خودشیفتگی روزبهروز در آدمها بیشتر میشود. به همین دلیل، اغلب روندهای اجتماعی تغییر کردهاند. آدمها زمان چشمگیری را در دنیای مجازی سپری میکنند.
یک راه مؤثر برای مقابله با این وضعیت، این است که تعریف خودمان را از فردگرایی پیدا کنیم؛ یعنی خودمان را بشناسیم و یاد بگیریم بدون دیگران هم شاد باشیم تا در روابط اجتماعی، فردی وابسته و نیازمند به دیگران به نظر نرسیم.
۴. کمبود آموزش در زمینه دوستی و مهارتهای اجتماعی
اینترنت پر از سایتها و وبلاگهایی با موضوع رابطه و شکلگیری آن است، اما نمونههای کمی به موضوع دوستیابی اشاره میکنند. توصیههایی که برای بهبود رابطه سودمند هستند، لزوما در بهبود کیفیت دوستی مؤثر نیستند.
بااینحال، هنوز هم میتوانید منابع خوبی در این زمینه پیدا کنید.
۵. دشواری یافتن نقاط اشتراک با دیگران
در کودکی یک علاقهمندی یا نقطه مشترک ساده با دیگران، برای دوستشدن کافی است! این نقاط اشتراک هم بهسادگی پیدا میشوند؛ تیم ورزش مدرسه، همکلاسیهایی که اهل درس و کتاباند و بسیاری موارد دیگر. اگر در بچگی اهل فوتبال بودهاید، احتمالا بیشتر دوستانتان هم اهل فوتبال بودهاند. اگر علاقهمند به درس و کتاب بودهاید، احتمالا با چنین افرادی دوست میشدهاید.
در این سنوسال میدانید که وفقپذیری در هر نوع رابطه اجتماعی اهمیت دارد؛ بنابراین روش مؤثر این است که به گروههای مختلف بپیوندید و کارهای موردعلاقهتان را داوطلبانه انجام دهید. با این کار با آدمهایی آشنا میشوید که علاقهمندیهای مشترکی با شما دارند.
۶. ترس از تماس با دیگران
گاهی غرور، ما را از تماس با دیگران در هنگام نیاز باز میدارد. ما از این میترسیم که دیگران ما را نپذیرند و درباره ما قضاوت کنند.
برای غلبه بر این ترس، این توصیهها را به کار ببندید:
- باورهایتان را با خواندن و گوشدادن به مطالب و کتاب های انگیزشی تغییر دهید؛
پرفروشترین کتابهای انگیزشی امسال را بشناسید
- ترفندی برای وقتهایی داشته باشید که بیشتر از همه نگرانتان میکنند (مثل سکوت ناگهانی در میانه گفتوگو)؛
- سعی کنید هر روز با آدم جدیدی صحبت کنید.
۷. نداشتن موضوعی برای حرفزدن
این مسئله معمولا نشانه این است که باید کمی به زندگیتان رنگ بدهید! اگر چیزی برای حرفزدن درباره آن ندارید، باید دلیلش را پیدا کنید. شاید چنان بر موضوعی خاص (مثلا کار) متمرکز هستید که فراموش کردهاید از زندگی لذت ببرید.
فراموش نکنید که برای شکلگیری رابطه و لذتبردن از همنشینی با دیگران، قرار نیست مدام در حال صحبتکردن باشید. در معاشرت با آدمهای مناسب، میتوانید گاهی هم از سکوت لذت ببرید.
۸. ثبات رویکردها و باورها
بهعقیده روانشناسان، آدمها پس از ۳۰سالگی زیاد تغییر نمیکنند؛ بنابراین اگر بخش قابلتوجهی از زندگیتان را به تنهایی و بدون دوست سپری کردهاید، پس از آن، پیداکردن دوست برایتان دشوارتر خواهد بود.
نگران نباشید؛ هنوز هم میتوانید این قالب را بشکنید! درواقع، انسان قادر است هرطور که میخواهد، تغییر کند. با تغییرات کوچک آغاز کنید. مسیر همیشگی خانه تا محل کار را تغییر دهید. کاری انجام دهید که پیش از این انجام ندادهاید. پذیرای احتمالها و فرصتهای جدید باشید و برای رسیدن به آنها تلاش کنید.
۹. در دسترسنبودن
با ردکردن پیوسته دعوت دوست و آشنا و فرار از فرصتها، نمیتوانید دوست پیدا کنید. حتی اگر شخصا از میزبان خوشتان نمیآید، دعوتش را قبول کنید. حضور در جمعها، فرصت آشنایی با آدمهای جدیدی را فراهم میکند که ممکن است از آنها خوشتان بیاید.
۱۰. نداشتن پول کافی
گاهی ممکن است بهدلیل مسائل مالی از همراهی دیگران در موقعیتهای مختلف اجتناب کنید، مثل قرار ملاقات در رستوران یا سفر گروهی. دخلوخرجتان را مدیریت کنید. هنگام بودجهبندی هزینهها، بخشی را به روابط اجتماعی اختصاص دهید.
۱۱. ضعف در مهارتهای اجتماعی
اگر برای مدت طولانی از جمعها دور بودهاید، ممکن است احساس کنید دچار ضعف در مهارت های اجتماعی شدهاید؛ شاید هم هیچوقت آدم اجتماعیای نبودهاید. برای غلبه بر این مسئله، تنها یک راه دارید:
باید بپذیرید که ممکن است شکست بخورید و سادهلوح به نظر برسید و ابایی از آن نداشته باشید. باید بتوانید پا پیش بگذارید و شانستان را امتحان کنید.
تنها راه تمرین مهارتهای اجتماعی، عملکردن در موقعیتهای واقعی است. برای آشنایی با دیگران میتوانید از سایتهای معتبر دوستیابی کمک بگیرید.
۱۲. عادت به ارتباط مجازی
بنا بر پژوهشها، انسان نمیتواند بیش از ۱۵۰ دوست را بهطور همزمان مدیریت کند. این رقم دوستان مجازی را هم در بر میگیرد. شاید برای جبران کمبود تعامل اجتماعی، به انواع اجتماعات مجازی روی آورده باشید. تلاش برای حفظ ارتباط با این اجتماعات، توان ذهنی شما را برای روابط اجتماعی واقعی کاهش میدهد.
میزان حضورتان در دنیای مجازی و شبکه های اجتماعی را بسنجید. شاید لازم باشد آن را کاهش دهید. هدف قطع کامل اتصال نیست، بلکه باید برای خودتان مرز تعیین کنید تا وقت و انرژیتان بیش از اندازه صرف آن نشود. شاید در آغاز کمی دشوار باشد، حتی شاید احساس تنهایی کنید؛ اما این حس گذرا است. این کار وقت و نیروی لازم را برای دوستیابی در دنیای واقعی برایتان فراهم میکند.
۱۳. عیبگذاشتن روی دیگران
شاید مشکل شما این است که در طول زندگیتان، با عیبگذاشتن روی آدمها، آنها را از خود میرانید. شاید در گذشته، دچار بحران شدهاید؛ شاید زخمخورده دوستی هستید!
خودتان را ارزیابی کنید. این مشکل را بررسی کنید که چرا باعث راندن دیگران از خودتان میشوید. شاید لازم باشد کمک حرفهای بگیرید.
۱۴. ترس از آسیب دوباره
این مسئله هم مانند مورد پیش، معمولا ریشه در تجربههای گذشته دارد. ممکن است چون در گذشته دوستیتان با دیگران سرانجام خوبی نداشته است، اکنون اعتماد به دوستی دیگران برایتان دشوار باشد. آدمها از تکرار شکست در رابطه میترسند، حتی اگر عاشقانه نباشد.
در این مورد، بهتر است از رواندرمانگر کمک بگیرید. باید آماده خطرکردن باشید، وگرنه تلاشتان برای دوستیابی، پیش از شروع، پایان مییابد.
۱۵. کمبود زمان
ممکن است زمان کافی برای دوستیابی نداشته باشد. شاید مجبورید ساعات طولانی کار کنید؛ رسیدگی به دیگر مسئولیتهای زندگی هم حسابی وقتتان را میگیرد. در چنین شرایطی، باید وضعیت را بررسی کنید و ببینید چه مواردی و به چه دلیلی بیشتر از همه وقتتان را میگیرد.
فهرستی از کارهایی تهیه کنید که در طول هفته انجام میدهید. شاید سبک زندگی تان با توانایی و داشتههایتان همخوانی ندارد. بهترین روش برای صرفجویی در وقت و پول، حذف موارد ممکن است. با این کار، امکانات لازم را برای پیگیری اهداف دیگر در زندگیتان به دست میآورید.
منبع: چطور
- ۹۹/۰۶/۱۴