شاید در مورد چشم چرانی کردن زیاد شنیده باشید اما اطلاعات کافی نداشته باشید. چشم چرانی موضوع روانشناسی بسیار گسترده ای است که تنها به مردها هم مربوط نمی باشد بلکه خانم ها هم می توانند به چشم چرانی کردن بپردازند. حتما این مطلب خوب سایت دلگرم را تا انتها مطالعه کنید.
منبع : سایت دلگرم
چشم چرانی یا بعد آن معمولا خودارضایی تا ارگاسم روی میدهد. معمولا قبل از ۱۵ سالگی شروع می شود و در مردها شایعتر است مردان ۲۰ تا ۳۰ ساله که ترجیح میدهند زنانی را که نمیشناسند تماشا و ندرتا از قربانی درخواست سکس میکنند.
افراد چشم چران انحرافات جنسی متعدد دارند که حتی از یک انحراف به دیگری هم عوض میشود.بیشتر آنها اعمال پارافیلیک جدی نشان نمیدهند ولی گاها تجاوز یا قتل هم انجام میدهند و معمولا به جرم ولگردی دستگیر میگردند.
این بیماری در مراحل خفیف به دلیل محرومیت های جنسی ،اقتصادی ، فرهنگی می باشد.و با بهبود شرایط این علائم از بین میروند اما در مراحل پیشرفته قابل توجیه نیست
تشخیص انحراف جنسی چشم چرانی در DSM5
- A- در طول یک دوره حداقل ۶ ماهه تخیلات برانگیزنده قوی و عودکننده جنسی، امیال شدید جنسی یا رفتارهای مربوط به مشاهده شخص بی خبری که لخت، در حال کندن لباس یا مشغول عمل جنسی است وجود دارد.
- B- شخص براساس این تمایلات جنسی دست به عمل بزند یا این تمایلات یا خیال پردازی های جنسی سبب ناراحتی شدید یا بروز مشکلات بین فردی می شوند.
- C- فرد حداقل ۱۸ ساله است.
سازمان بهداشت جهانی ملاک های زیر را برای انحراف جنسی چشم چرانی ( اختلال تماشاگری جنسی ) دارد:
۱فرد تمایلی مداوم یا مکرر برای تماشای رابطه جنسی دیگران یا اعمال خصوصی مانند درآوردن لباس دارد که همراه با تحریک جنسی و خودارضایی است
ملاک های کلی اختلال رجحان جنسی باید موجود باشند:
- فرد به طور مکرر دچار امیال یا تخیلات جنسی عمیق مربوط به فعالیت ها با اشیا غیر عادی میشود
- فرد بر اساس این امیال غیرعادی عمل میکند یا بر اثر آنها به میزان زیادی دچار ناراحتی می شود
- رجحان غیرعادی فرد حداقل ۶ ماه دوام یافته است
علت انحرافات جنسی یا پارافیلیا
عوامل روانی اجتماعی انحرافات جنسی
مهمترین آن ها عبارتند ازهمانند سازی نامتناسب با والد جنس مخالف، محرومیت از روابط جنسی طبیعی، انزوای کودکی، وقایع خاص که سبب یادگیری انحرافات در کودکی و نوجوانی می شود، اضطراب اخته شدن، تثبیت یا بازگشت به دوران کودکی، جهالت در امور جنسی، همانند سازی جنسی، بازداری کلی شخصیت، ترس از مسئولیت و بالاخره ترس از جنس مخالف .
- همانند سازی نامتناسب با جنس مخالف: این بدلیل حل نشدن بحران ادیپی اتفاق می افتد و ترانس سکشوالیسم و مبدل پوشی در واقع نشاندهنده همانندسازی با والد جنس مخالف هستند تا والد همجنس، مثلا مردی که لباس زنانه میپوشد در واقع با مادر خود همانندسازی میکند
- محرومیت از روابطه جنسی طبیعی: تحت شرایط محروم کننده شدید که در آن زن و مرد فرصت رابطه جنسی طبیعی ندارند، انحرافات جنسی افزایش می یابد.
- انزوای کودکی: کودکانی که در دوران طفولیت و کودکی مدت طولانی از دیگران جدا بوده اند در روند تکامل روانی- جنسی خود اختلال پیدا کرده اند. انحرافات مربوط به انزوای کودکی شامل بچه بازی و همجنس گرایی و زنا می باشد که در واقع جبرانی است برای محرومیت های عاطفی دوران کودکی
- اظطراب اختگی: ممکن است عورت نمایی و تماشگری جنسی برای تسکین این اضطراب باشد.
-
شی ء پرستی یا یادگارخواهی (جایگزین کردن شی ء بجای دستگاه جنسی طرف مقابل): ممکن است به علت شرطی شدن هیجان جنسی با شیء در دوران کودکی یا نوجوانی به وقوع بپیوندد. مثلا در یک زمان یک شی ء را ببیند و توام با آن خاطره ای که باعث تحریک می شود، بعد از آن با دیدن آن شی ء خاص باعث تحریک او می شود. یعنی شخص برای اجتناب از اضطراب، تکانه های لیبیدو را به اشیا نامتناسب انتقال می دهد.
ضربه زدن به نشیمنگاه کودک دردی توام با لذت در او ایجاد می کند و در نتیجه در بعضی از کودکان ممکن است سبب بیماری ماسوخیسم (خودآزاری) گردد.
روانکاوان معتقدند: ترس از جنس مخالف، استمناء، شی پرستی جنسی و همجنس گرایی ممکن است به دلیل ترسی باشد که فرد در دوران کودکی، در رابطه با مسائل جنسی و در رابطه با جنس مخالف بخصوص با مادر و محارم پیدا می کند. طبق این نظریه فرد به علت ترس از رابطه با جنس مخالف، با همجنس خود که از آن کمتر می ترسد و بیشتر با آن آشناست رابطه می گیرد. - نقش سازی یا نقش بازی: عبارت است از الگو پذیری، تقلید نمودن و ادای نقش فردی و اجتماعی از طرف دختر با قراردادن زن در آن فرهنگ به عنوان الگو و ازطرف پسر با پذیرفتن آن فرهنگ خاص به عنوان سرمشق و الگو. این الگوپذیری و نقش پذیری شامل نحوه تکلم، حرکات، تفریح و بازی، پوشیدن لباس و آرایش و بسیاری از رفتارهای دیگر می شود. ممکن است عدم موفقیت در گرفتن نقش صحیح جنسی سبب اختلال جنسی گردد.
درمان انحرافات جنسی
۱- کنترل خارجی
- مطلع کردن ناظرین، همتایان و یا سایر اعضای بالغ خانواده وتوصیه به آنها برای محدود کردن یا از بین موقعیت های انحرافی
- گزارش به مقامات قضایی و زندانی کردن ( معمولا با مولفه درمانی همراه نیست)
۲- کاهش سایق های جنسی
استفاده از داروهای آنتی آندروژن مثل سیپروترون استات یا مدروکسی پروژسترون استات یا آگونیست های GnRH ( مثل لوپرولید) با کاهش LH و متعاقبا کاهش تستسترون خون به کمتر از حد طبیعی میتوانند سایق رفتارهای جنسی را کم کنند.
آگونیست های GnRH اثرات جانبی کمتر از آنتی آندروژن ها دارند و بهتر تحمل میشوند و موثرتر هستند مخصوصا اگر این آگونیست ها با آنتی آندروژن ها یا ضد افسردگی های SSRI مصرف شوند میتوانند باعث کاهش یا حتی قطع رفتار انحرافی شوند.
ضد افسردگی های SSRI میتوانند باعث کاهش رفتار پارافیلیک شوند ولی به اندازه دو داروی قبلی موثر نیستند
۳- درمان اختلالات همزمان مثل افسردگی و اضطراب و روانپریشی و غیره
۴- درمان شناختی رفتاری به منظور از بین بردن الگوهای آموخته شده انحرافات جنسی و تعدیل رفتارها به شکل قابل قبول از نظر اجتماعی
این مداخلات عبارتند از: آموزش مهارتهای اجتماعی/ آموزش جنسی/ بازسازی شناختی برای مواجهه و تخریب ایجاد دلیل تراشی هایی که برای تایید قربانی کردن و آزار دیگران به کار میروند/ایجاد همدلی با قربانیان/ فنون آرام سازی و حساسیت زدایی
۵- روان درمانی بینش گرا
برای درک داینامیک خود و حوادث موجد انحراف جنسی نظیر طرد شدن واقعی یا خیالی
۶- درمان جراحی مثل اختگی
( درمان موثر) و جراحی مغز برای برداشتن قسمتی از هیپوتالاموس که مسوول تولید هورمون جنسی است ( تاثیر ناچیز)
نظریه ها و درمان نابهنجاری های جنسی
هر نابهنجاری جنسی رویکرد منفردی را می طلبد، اما چند اصل کلی وجود دارد. اغلب نابهنجاریهای جنسی در تجربیات کودکی ریشه دارند. بعد از اینکه نابهنجاری جنسی تثبیت شد، مزمن می شود.
به عقیده مانی، نقشه عشقی، بازنمایی خیالپردازیها و شیوه های عمل جنسی ترجیحی فرد است. نقشه های جنسی در اوایل زندگی تشکیل می شوند. نابهنجاری جنسی به علت نقشه عشقی به خطا رفته است. به عبارتی فرد طوری برنامه ریزی شده است که خیالپردازیهای جامعه ناپسند و بالقوه زیانبخش را به اجرا گذارد.
نابهنجاری جنسی می تواند در موقعیت آمیزش جنسی با همسر روی دهد. چنین رفتاری بیانگر اختلال در رابطه عاشقانه، یعنی، نظر تحریف شده در مورد رفتار جنسی مناسب است.
نظریه پردازان معتقدند از طریق نابهنجاریهای وراثتی، هورمونی، یا عصب شناختی، برای این رفتارها آمادگی زیستی دارند، اما دیدیم که طبق رویکرد رفتاری، یک یا چند رویداد یادگیری در دوران کودکی فرد اتفاق افتاده که پاسخ شرطی لذت جنسی به محرک نامناسب را شامل می شوند. به مرور زمان، فرد به صورت بی اختیار، ارضای تداعی شده با این محرک یا تجربه را دنبال می کند. اغلب نوعی احساس قدرت با این ارضا همراه است.
آنها می توانند از طریق تجربیات موفقیت آمیز با موضوع دلخواه خود، نیازهای جنسی و عزت نفس خود را ارضا کنند. نظریه دیگری اعلام می دارد که افراد مبتلا به نابهنجاریهای جنسی، نقص کنترل کلی دارند.
آنها به جای اینکه فقط یک رفتار نابهنجار جنسی را اکتساب کرده باشند از یک نابهنجاری جنسی به سراغ دیگری می روند، یا رفتارهای بیش از یک طبقه را انجام می دهند. درمان افراد مبتلا به نابهنجاری جنسی خیلی سخت است؛ زیرا این افراد اغلب مایل نیستند رفتار لذتبخش خود را ترک کنند یا خیلی خجالت می کشند کمک بخواهند.
منبع : سایت دلگرم
- ۹۹/۰۵/۱۸